صداي سکوت لحظه ها ، شنيدن نـداره توي آسموني که کرکسا پرواز ميکنن ديگه هيچ شاپرکي ، حس پريدن نداره دستاي نجيب باغچه ، خيلي وقته خاليه … از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره بذا باد بياد ، تموم دنيا زير و رو بشه قلباي آهني که ، ديگه تپيدن نداره خيلي وقته ، قصه ي اسب سفيد ، کهنه شده وقتي که آخر جادهها رسيدن نداره نقض قانون آدم بزرگا جـُرمه ، عزيزم چشاتو وا نکن ، اينجا هيچ چي ديدن نداره...
نظرات شما عزیزان: